بین الحرمین
آقای من
مولای من
سرورمن
به کربلایت به بین الحرمینت آمده ام
کفش های دلم رادرآورده ام باادب وپابرهنه آمده ام
در مانده ام
مرادریاب
آقای من بدجوردلم برای حرمت تنگ شده است
بدجورکارم گره خورده است
بازهم می خواهم چون مادرتان خانم فاطمه الزهراس فرمانده مان باشدفرمانده ام باشید
هیچ جاندارم جزحرم تو
که اذن دهنده حرمت ابالفضل العباس است
آقاجانم به دست های پرمحبتت
آقاجانم تورا به علی اصغرت
آقاجانم تورابه رقیه س سه ساله ات
آقای من بانویم زینب س بربالای تله زینبیه....
نگاهی بفرماحسین غریب مظلوم فاطمه الزهراس عزیزمادر
دلم بدجورغوغای حرم تورادارد
وقتی نگاهم به تله زینبیه می افتددیگرنمی دانم بایدچه کرد
یااباالفضل العباس ع بنگر که زینب س فاطمه الزهراس این روزهادرکوفه است وشاهدزدن چوب خیزران به دست ابن مرجانه به لب ودهان سرورومولایم حسین است
ای کاش بودی که زینب (س)درمیانه نامحرمان نبود
مردمی خواهیم مرد
مردی باغیرت
یاابن الحسن کجایی؟
بله،... پای دلمان برهنه است آقا ...
و امروز
یا صاحب الزمان اینجا حال و هوای دل ما ابری است گفتند بیا آقا
در سوریه اتفاقاتی افتاده است نکند به حرم هتک حرمت شود آقا
این جمعه هم آمد و ...
واقعا یار شدن چقدر سخت است و چقدر زمان می برد ... هزار و اندی سال گذشت و ما یار نشدیم ....
یا علی